پنج شنبه , ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

من یک کوهنوردم !

من یک کوهنوردم. ردپای زباله را تا بلندترین قله ها و پست ترین دره ها و دورترین کویرها و انبوه ترین جنگل ها دیده ام و از خود پرسیده ام: جز کوهنوردان چه کسی به اینجا دسترسی دارد؟

 

من یک کوهنوردم ! فرق طبیعت را با زباله دان می دانم. می دانم که رودخانه وسیله ایاب و ذهاب زباله های من نیست. می دانم که رودخانه شاهرگ حیات بخش کوهستان است. من هنگام ترک طبیعت به پشت سر خود نگاه می کنم، مبادا زباله ای بر جای گذاشته باشم. من به دوستان و همنوردانم که نسبت به پاک نگه داشتن طبیعت بی تفاوت اند، با لبخند تذکر می دهم.

من یک کوهنوردم ، دوستدار طبیعتم. وقتی آن را ترک می کنم، نه چیزی به آن اضافه کرده ام و نه چیزی از آن کاسته ام. من و همنوردانم در طبیعت به ستون یک و در یک راستا حرکت می کنیم تا کمتر خاک و گیاهان را لگدکوب کرده باشیم. من سخاوت طبیعت را می فهمم، آنچه از او می خواهم به من خواهد داد: لذت، آرامش، شادی، زیبایی، سکوت …

من طبیعت را میراث پدران و سهم فرزندانم می دانم.
می دانم یک کیسه پلاستیکی ِ کمتر در روز یعنی چه!
می دانم خرید در پاکت های کاغذی و چند بار مصرف یعنی چه.
می دانم کاغذ و پلاستیک و شیشه و فلز زباله نیستند.
می دانم که کاغذ ِ بیشتر یعنی درخت ِ کمتر.
می دانم که درخت کمتر یعنی پرنده کمتر ، و می دانم آسمان بی پرنده یعنی چه!
من درس حفاظت از طبیعت را در مدرسه کوهنوردی آموخته ام.

من یک کوهنوردم ، صحنه پرتاب زباله از خودرو قلب مرا می آزارد. جاده ها و ریل های آلوده در دل جنگل، دلم را به درد می آورد.

من یک کوهنوردم . من حق حیات را برای همه حیوانات و گیاهان محترم می شمارم، پس هیچگاه و به هیچ بهانه ای در طبیعت، جان جانداری را نمی گیرم.
من عاشق خانه و خانواده ام هستم. پس هرگز خانه و خانواده پرندگان و حیوانات وحشی را نابود نمی کنم.

من یک کوهنوردم ، من هنگام صعود، از رقص سبکبارانه پرنده شکاری در آسمان غرق لذت می شوم، پس زیستگاهش را تخریب نخواهم کرد.
من هنگام پیمایش دره ها از آواز آن سُهره رنگین بال مسحور می شوم، پس جوجه هایش را به خانه نخواهم برد.

من یک کوهنوردم، یک طبیعت گرد!
نابودی نسل یوز ایرانی، گور ایرانی و رو به زوال رفتن حیات وحش سرزمینم، قلب مرا می خراشد!

من یک کوهنوردم ، من از شکار و شکارچی بیزارم.
من نیازی به گوشت قوچ و کبک و گراز وحشی ندارم. در شهر من به قدر کفایت گوشت سفید و قرمز موجود است.

من یک کوهنوردم . من از تماشای جان کندن حیوانات وحشی لذت نمی برم.
من بر دیوار اتاقم هیچ عکسی ندارم که در آن، بر نعش گرازی ایستاده باشم.
من هیچ دم روباهی در خانه ندارم.

من یک کوهنوردم . ردپای زباله را تا بلندترین قله ها و پست ترین دره ها و دورترین کویرها و انبوه ترین جنگل ها دیده ام و از خود پرسیده ام: جز کوهنوردان چه کسی به اینجا دسترسی دارد؟
من نمی توانم همه را اصلاح کنم. نمی توانم به همه تذکر بدهم. اما از خودم شروع خواهم کرد. خودم را اصلاح خواهم کرد!

پی نوشت : متن بالا در سایت های مجازی انتشار یافته که بسیار زیباست. منبع این مطلب رو نمی دانیم و به محض متوجه شدن منبع این مطلب آن را اعلام می کنیم.

شاهان کوه و لاله های واژگون منحصر به فرد
شاهان کوه و لاله های واژگون منحصر به فرد

 

من یک کوهنوردم
من یک کوهنوردم

 

شقایق های زیبا
شقایق های زیبا

 

جنگلهای روبروی آبشار بیشه
درخت کمتر یعنی پرنده کمتر

 

مسیر رودخانه سزار در اعماق دره
حق حیاط برای همه حیوانات و گیاهان

 

آبشار شوی (تله زنگ) - آبشار اول
آبشار شوی (تله زنگ) – من یک کوهنوردم

 

 

کوچکترین فرد شرکت کننده زمین پاک
حافظ طبیعت در آینده
Share

پیشنهاد ما به شما

دنا - کمپ با نمای قله قبله

زمستان دنا ۱۴۰۲ – هرم و قزل

دنا ، کوهستانی با شکوه امیدوار باش و مشتاق … داستان از جایی شروع شد …

یک دیدگاه

  1. فقط یک کوهنورد !!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.