ქართველების ტრაგედია
ورود گرجیان ایران ، از جمله گرجیان منطقه فریدونشهر در خرداد ماه سال ۹۵ ، ۴۰۲ ساله شد.
۴۰۲ سال پیش بود که شاه عباس با قتل عام خونین مردم منطقه کاختی و کارتلی گرجستان ، تعداد بسیاری از آنان را به ایران کوچاند تا در دوری از وطن ، فرهنگ و اصالت خود را از دست بدهند ولی دریغا که مردم گرجی ایستاده اند و علاوه بر غلبه بر سختی ها ، اصالت و زبان مادری خود را نیز حفظ کرده اند .
ქართველთა ძირითადი გადასახლება ირანში, მათ შორის ქალაქ ფერეიდუნშაჰრში ۲۰۱۶ წლის ივნისს, ۴۰۲ წელს აღწევს.
۴۰۲ წლის წინ შაჰ აბასმა კახეთისა და ქართლის დიდი მოსახლეობა დახოცა და ნაწილი ირანში გადაასახლა, რათა სამშობლოსგან შორს დარჩენილებმა საკუთარი ფესვი და კულტურა დაკარგონ. მაგრამ ქართველებმა გაუძლეს და მიუხედავად ყველა სიძნელეებუსა შეინარჩუნეს ვინაობა.
مردم گرجی به زندگی در ایران خو گرفتند و در تمامی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی با مردم ایران بوده اند و در آبادانی و آینده کشور ایران نیز سهم بسزایی داشته اند.
هرچند در کتاب های فارسی زبان نیز از قتل عام بی رحمانه شاه عباس گفته شده اما قتل عام گرجیان کاختی هنوز از منظر مردم و تاریخدانان گرجستان تراژدی دردناکیست که حتی در مدارس گرجستان به آن اشاره می شود.
متن زیر ترجمه ای از یک کتاب درسی (مقطع پنجم دبستان) در گرجستان به نام ” ჩვენი სამშობლოს მატიანე (تاریخ هموطنان من) ” می باشد :
تهاجمات شاه عباس
ایران در قرن ۱۷ با پادشاهی شاه عباس قدرت قابل توجهی پیدا کرد. شاه عباس کشورهای زیادی را اشغال کرد. ابتدا روی به گرجستان آورد. او به منطقه کارتل-کاختی حمله کرد. لشگر قزلباش در طی ۵۰ روز کاختی را ویران و تاراج میکردند.دشمن گنج پنهان شده پادشاهی را به چنگ انداخت.صومعه اللهوردی را به قلعه تبدیل کرده و محافظین خود را در آن مستقر کردند.شاه گنجی بزرگ و اسیران زیادی را برد و به ایران باز گشت.
در روز بزرگداشت الله وردی، گرجیان از قزلباشها خواستند آنان را به کلیسای الله وردی راه دهند. فارسها مخالفت نکردند. گرجیها زیر لباسهایشان سلاح پنهان کرده بودند. آنان تا آخر جشن در کلیسا ماندند و با دادن علامت از قبل تعیین شده سلاح کشیده، به قزلباشها حمله و آنان را نابود کردند. شورش در کشور بر پا شد.
شاه بلافاصله ارتش را جمع کرده و به گرجستان فرستاد. شاه کاختی،شاه تیموراز دشمن را شکست سختی داد. ایرانیانی که از ضربه شمشیر جان به در بردند در رودخانه قرق شدند. شاه عباس خشمگین این بار خود لشگر بسیار بزرگی را هدایت کرد. جنگ سختی در گرفت. گرجیها هیچ چیز را بدون مبارزه تسلیم نمیکردند، ولی در این نبرد نابرابر از پای درآمدند.
لشگر شاه عباس هفت بار به گرجستان حمله کرد. از بین آنها سه بار خود لشگر را فرماندهی میکرد. در این تهاجمات ضرر جبران ناپذیر به کشور وارد شد. کاختی سرسبز فروریخت و از بین رفت. شهرها و روستاهای به آتش کشیده را هرگز نتوانستند بازسازی کنند. در مبارزات ۱۰۰ هزار گرجی کشته شدند.۲۰۰ هزار اسیر را به ایران برده و در بدترین شرایط اسکان نمودند.
شاه عباس بالاخره نتوانست شاه تیموراز را به چنگ بیندازد و انتقامش را از ملکه کتوان گرفت.
ملکه کتوان
کتوان مادر تیموراز بود.وقتی تیموراز خردسال بود،مادرش در کاختی حکمرانی میکرد.یک بار شاه عباس از تیموراز مادرش را به اسارت (گروگان) خواست.تیموراز به دستور وی عمل کرد.ملکه کتوان ۱۰سال در ایران به سر برد.در بین گرجیان که در ایران بودند احترام و علاقه همگانی یافت.
تیموراز سعی در آزاد کردن مادرش داشت.شاه عباس که از این نافرمانی مدنی عصبانی بود قصد تسلیم نداشت. از کتوان خواست مسلمان شود،ولی با مخالفت سرسخت وی روبرو شده و او را به شدت شکنجه کردند.او را با آهن گداخته سوزاندند و کشتند.
کلیسای گرجستان او را مقدس شناخت و به او لقب “کتوان شکنجه شده” نسبت داد.
کشیشهای پرتقالی که ناظر این شکنجه بودند،جسد وی را از خاک درآورده و قسمتی از آن را برای تیموراز فرستادند.قسمتهای دیگرش در کلیساهای ایران،ایتالیا،بلژیک و هند قرار گرفت.گرجیان هنوز هم در جستجوی پیکر پاک کتوان هستند.
شکنجه کتوان را بسیاری از مورخان خارجی ثبت کردند.یک نویسنده آلمانی کتابی به این نام نوشت:”کتوان گرجی،اراده شکست ناپذیر”
شاه تیموراز قصیده ای در مدح مادرش سرود:”شکنجه ملکه کتوان”
ترجمه شده توسط : خانم سوپو اونیکاشویلی